نامه شکست خورده عجیب
از افسانه آرتور
با منقارش سکسکه می کرد
چند آهنگ غمگین
جدا شدن از حوزه های عالی دانش.
برای خودت چاه حفر کن
صبر کن تا دریا خودش را آینه کند
روی میز تحریر شب های طولانی
با مالیدن سنگ
افکار تدریجی و ناگهانی را فرا می خواند.
رنگ روح را بشناسید
از پوسته های کاوری که پرتاب می کنیم
نابینایان متولد شده را قادر به مراقبت های اولیه می کند
از دلبستگی میل
مناسب برای حمام صبحگاهی.
چه آدمی می توانست چنین حکمتی پیدا کند
آنجا, در فکر هک شده
در آرام ترین جزئیات فراموش شده
رد پای این پرندگان روی شن ها
برای ثبت لحظه پایانی که پرده می افتد.
با شعر بخند
در آفتاب نیمه شب
به دور از محدودیت های آهنگی
می سازد خط نویس کمر زنبور
قادر به گرفتن یک ماه است.
بیایید موج نویسی کهن را با هم مخلوط نکنیم
با نوای ناب غریزه
بیایید چین و چروک ها را از آب به ساحل بکشیم
بیایید با چشم باز به سمت روشن نزدیک شویم
رز کوارتز از سنگ برای کار با.
1421