از علامت به نور

 پاس رعد و برق
از علامت به نور,
فرورفتگی شانه
در سوراخ سوزن .


نامرئی و مرئی
از یکدیگر حمایت کنند
از حقیقت,
دهان سایه باز .

شاخه های تاج,
اسارتی که تغذیه می کند
بد است و طلا را به سرب تبدیل می کند
در غروب, به طور اجتناب ناپذیر .

آواز خواندن فضایل سکوت را بیدار می کند,
سکوت عمودی یک افسون است,
احاطه به دنبال عقل می رود
در جستجوی اولین میکروب .

راهبان جنگجو و متفکر
با ترسو و دروغ بجنگ
جای خود را به فضایل خیالی می دهد
مدینه فاضله .

در اینجا عادی سازی وجود ندارد,
فقط رویای بد سفر
جایی که ما ویران کردیم
شفق شمالی مقدس .

گاری را در رنگ های هرالدیک عبور دهید
بدون تکرار, بدون رنجش,
هیچ امتیازی ارائه نشده است,
در بشریت جدید .


308


گربه سیاه در چمن

     در گیاهان معطر
نزدیک منبع
یک تکه دیوار مرموز
از فراتر نگاه کن
گربه سیاه می بیند
سایه روح ها
بطلان تمایزات
ناهماهنگی جهان
توقف جریان شعری
ظاهری از استقبال
در سکوت تفکر
جایی که بلندترین شاخه درخت بزرگ است
ترق در باد .

و اگر پنجه هایش را بیرون آورد
در این مکان های ریشه
جایی که قدرت ذهنی
تبدیل به انرژی خالص می شود
نگاه روح,
این برای تشخیص نقض است,
شکاف در این توهمات
تبلیغات چیست, تبلیغات, ایدئولوژی,
حتی علم و فناوری,
عناصری که بدون عصب ترک می کنند
برده مدرنی که شده ایم .


307

حضور ظریف

     Délicate présence
à petits cris
le chant de l'homme
aux brouillards de tant d'esprit
amoureusement cadré
par la Beauté .

Jamais ne flétriront
les fleurs de cerisier
sur la roche mouillée .

Juste mon reflet dans la goutte de rosée .

Immensité
un trait d'encre
une barrière anonyme levée
le sabre droit devant le chant de l'alouette .

Fasse que je marche
jusqu'à la croisée des chemins
l'orage comme guerrier accompagnateur
d'une flûte évaporant le vent d'autan .

Nous sommes esprit
nous sommes le pouvoir
ما, Nature et Terre réunies
dans l'anfractuosité des connexions vivantes,
notre Mère .


306

immortaliser le monde

      Immortaliser le monde en l'unique vérité .

La fonction de la poésie est d'aller là où est notre chemin,
avec persévérance, profondeur et foi .

Entre les praticiens d'un art débonnaire et la quête du " toujours plus au-delà du connu "
n'y aurait-il pas le grain de folle sagesse
qui nous fasse creuser au plus intime de soi
le reflet du grand absolu,
nous les aigles invisibles tournoyant autour de cimes invisibles ?


305