آرشیو دسته: مریخ 2019

قفل ها باز می شوند

 زندگی بوم پوشیده از رنگ   
 در هر دو بعد   
 از یکی به دیگری   
 برس ها هوا را حرکت می دهند   
 coulures aux lanières gouleyantes   
 نشانه ها در حال بیرون آمدن هستند   
 به محض بازگرداندن آنها به اصل خود.        

 قفل ها باز می شوند   
 افزایش احساسات   
 واقعیت موج منحصر به فرد   
 وقتی کمان غارت می کند   
 آب و ساحل   
 بین ردیف درختان چنار   
 au vent sifflant   
 sur les bourgeons à venir.      


  500

Le détachement du poète

 شاعر دیگر نمی خواند   
 او می نویسد   
 او هرگز قدم هایش را برنمی تابد   
 Il s'éprend de l'agitation des foules.    
  
 او هم همه چیز را می فهمید و هم هیچ چیز را.         
 جدا شدن بزرگ.   
   
 بیان شعری ضعیف است   
 Mais elle réfléchit le monde.   
   
 بیرون چاه کلمات است   
 از بدی ها - آ - تو - ایکس   
 À la source des mots.   
   
 شاعر انسانیت را نجات نمی دهد   
 او سعی می کند خود را نجات دهد   
 خود  
 در انحرافات وجودی اش   
 Qui le font s'ouvrir. 
     
 Le poète est un gyrobroyeur   
 او کلمه ساز است   
 موجودات دیگر    
 حال یا گذشته. 
  
 او آیه و میوه است   
 و سر و صدا   
 و لیوان و آب.

      
  499

زمان سازنده نیست

  آب و هوا هیچ نظمی را تشکیل نمی دهد ; شهود چیست که او نسبت به زمان کور است .

زمان فقط گذشته و ابدیت است . فکر کردن به زمان غیرممکن است, برای گرفتن زمان . مفهوم از’ “زمان حال” یک oxymoron است

آب و هوا ? این میله عمودی بین دو قسمت پنجره ;  یک جبهه, آ بعد از, یک نزدیک, یک احساس چپ / درست, یک دوپارتیشن, یک جای دیگر ? فکر در تعریف آن تمرین می کند … و زمان از میان انگشتان ما می لغزد .

زمان انجام می دهد به اشتراک بگذارید و نه پیوند دهید ; امکان گفتگوی نادرست بین دو نفر را فراهم می کند توهمات, یک نیستی ترسناک را پر می کند, این اجازه می دهد تا صحبت های کوچک بدون بعد ذکر شده است, زندگی را مخدوش می کند, او با ما تماس می گیرد “رقابت” این که وقت نبودن, برای کمبود زندگی, با عدم پذیرش پایان پذیری ما .

نماد, خود, تجسم واقعیت است, از آنچه پیوند بین موضوع و شی .

مقداری وجود دارد چیزی فراتر از موضوع و ابژه ; طنین برخورد وجود دارد, خارج از زمان .

چه چیزی آنجاست متناقض, آدم ساده, مثله کردن بین فاعل و ابژه در رابطه بی چون و چرا, فراتر از توانایی صحبت کردن . حرکت را بالا می برد و تشویق می کند و عمل, که به شما امکان می دهد به سطح دیگری از واقعیت حرکت کنید .

لازم است برای تغییر موقعیت خود با پرسش مداوم “راهی که در آن من هستم” در مقایسه با جهان . و اگر این نمی تواند باشد, اگر تکرار باشد چیز های مشابه : از دست دادن هدف است .

برای رفتن از یک سطح واقعیت به سطح دیگری از واقعیت تنها زمانی رخ می دهد که وضعیت خاصی از در دسترس بودن, وقتی چیزی مخفیانه به ما نفوذ می کند, هنگام مشاهده واضح و بدون تعصب, از یک مراقبه, از یک انتشار پلاگین …

آن وقت است که الف زمان جدید است, عکس فوری, زمانی که متولد می شود, زمانی آنجا, در فلش از پیدایش آن, دیروز و امروز, یک زمان خارج از زمان, را پری لحظه, انگار ابدیت آنجاست, درحال حاضر, آ آب و هوا در جاهای دیگر و از اینجا انجام می شود, زمان ملاقات, و که خیلی بیشتر است که مجموع آنچه ما را احضار می کند و آنچه هستیم, یک زمان در ارتفاعی که سطح دیگری از آگاهی را ارتقا می دهد, زمانی برای رفتن, آ زمان در حال حاضر وجود دارد, زمانی که سازنده نیست, زمانی که با این وجود ما درخشان, روح سپس برخاست، یعنی با حرکت مضاعف متحرک شد استقبال و ایثار در خود اشتعال جمع شده است .

191

از پرش به پرش

   از پرش به پرش   
از لبخند تا آه
از آه تا لبخند
هر کاری که می کنیم
امروز با پایان پذیری مواجه خواهد شد
برای فردا
و پس فردا
به قیمت یک شب عشق
~ به گذشت زمان خوش آمدید.

هر روز صبح بیرون بیایید
به آواز مرغ سیاه
طلوع جدید
پلک هایش را باز کند
برای یک روز به نام
~ حضور به آنچه هست.

خانه را مرتب کن
غذا دادن به گربه
به بازار بروید
ناهار با یک دوست
یک کتاب باز کن
افکار را ببند
در کتانی سفید خاطرات
~ توافق با آنچه می آید.


498