یک دو سه

 

 یک دو سه   
 برامبل آیا آن را می خواهی ?   
 یک دو سه   
 پشم گوسفند را میخواهی ?   
 یک دو سه   
 در سیرک مثلثی   
 جدا شدن   
 عروسک های کوچک ما   
 ساختن یک دایره   
 فقط برای اعتراف   
 چیز گفته شده   
 چیزی که نوشته شده   
 قبلا پراکنده شده است   
 زیر پنجه پنجه دار   
 از یک گریفین جلسه
 جایی که قارچ ها رشد می کنند.       
  
 یک دو سه   
 خیلی زود نیست   
 یک دو سه   
 گوسفند پشم می چسبد   
 یک دو سه   
 بیایید شناور را پرتاب کنیم   
 بوگی   
 و ما برنده شرط بندی هستیم   
 در پی سکوت   
 موهای زهره برای نخبگان   
 پرواز مدفوع برای فقرا   
 که متورم می شود و پخش می شود   
 جریان پیوسته   
 از یک موسیقی   
 بدون اینکه ساز ظاهر شود.        
  
 یک دو سه   
 با دست آزاد   
 یک دو سه   
 برای این ورودی به آرامگاه   
 یک دو سه   
 بدون حکومت بدون شورش   
 بدون ناله بدون پشیمانی   
 یک تا سه   
 به شادی   
 برای یافتن زیبایی   
 در پس سرزمین   
 جایی که همه چیز اتفاق می افتد   
 هوشیاری در خلسه   
 کار خلاقانه   
 برای زندگی مردم.      
  
  
 771
   

اتفاق می افتد

 

هر اتفاقی که می افتد شناخته شده است
توسط جهان شناخته شده است
و سپس در کیهان
از شاخ آفریقا
تا گواتمالا
با تعداد زیادی حشره جدید
sur les larges feuilles de la forêt primaire.

خیلی خیلی بود
که پوما پاندا را گرفت
و تعادل انجام می داد
رذایل و فضایل
کاملاً به وظیفه تکثیر آنها
بدون فرزند زاغه ها
les pieds dans l'eau sale ne lève le nez.

سالایزون در تمام فصول
در دسترس بورس های تحصیلی
موها و بلوغ کمتر
بورسکوها و مبادا مبادا
pour que le diable perde corne
در بار وحشیانه
اینکه او باید عصر آوریل فعالیت کند.

سیگار کشیدن
در این عصرهای کباب
پرورش از تعلیق
در میان این سبدها
جایی که اثرات نور
در رنگ و دیا توزیع شدند
در آخرین لحظه مهاجران.

اتفاق می افتد
et il en fût de peu
که گوشتهای درمان شده
در دود بالا بروید.


770


همه در یک

 

  لو موسسه دار       
           دانه    
           در خوشه های فالی    
           شوهر دست.      
  
 چشم شاعر    
           از پدربزرگ تا دندانهای اسیدی    
           درست    
           به ساقه مسدود شده.        
  
 زنگ    
            متمایل    
            برج بل در طبقه بالا    
            با لامپ چوبی.        
  
 Pâquerette    
            Fulette و در جمع    
            خورشید را اعلام می کند    
            در چمن تراشیده.        
  
 زخم    
           Hampee High By Down    
           آماده جهت شرقی    
           جایی که چراغ کار می کند.        
  
 Centaurée    
           خرد شده    
           شکستن هوا برای آرد آینده    
           یک عصر تابستان می رسند.       
  
 ............................................................................................ 
  
 چشمانش را بست    
 بعد از باز کردن آنها    
 چند سال پیش.        
  
 برای انگشتان آبی    
 سنگریزه گرانبها را محصور کنید     
 از پشت خانه.        
  
 روح حوضچه    
 هواپیما در حیاط    
 از یک حضور ملایم.        
  
 ریوت به من نگاه کرد    
 تکیه دادن به سرش    
 آماده برای اطاعت.        
  
 صداهای جدی از مور بلند شد    
 یک باران خوب    
 باعث خم شدن عجله ها شد.        
  
 Aux Vieux Ambans    
 چند کلمه ارسال کنید    
 تعبیه کرد که آنها در سنگ های شیب هستند.        
  
 مدال های یادبود وردون    
 زیر پرتره به سبیل افتخار    
 ژان باپتیست ویکتور.   
  
 ......................................................................................    
  
 برای خواندن فرهنگ لغت    
 همه در یک    
 صفحات با عجله خورشید.        
  
 آواز به تنهایی    
 زیر شبستان کلیسا    
 با بازی اکو که دعای سرسخت است.        
  
 رقم پرهیزگار    
 در تنظیم شیشه ای آن    
 با جاذبه پیچیده شده است.        
  
 دست ضخیم    
 با کار مزرعه سخت شده است    
 گزنه ها را بدون درد ربوده است.        
  
 ماده یک روز    
 با قرقاول در سد    
 سر خشک روی محاصره سنگی منحصر به فرد قرار داده شده است.        
  
 در تجسم ترمینال    
 یک دور از کلمات ایجاد کنید    
 که واکر در آن طرف خوانده خواهد شد.        
  
 برنامه مصور نقشه های کودکان    
 یک جزیره محافظ    
 با هر آنچه برای زنده ماندن نیاز دارید.        
  
 بید "وجود داشت "    
 "من بوده ام"    
 و بعد بعد "وجود خواهد داشت".        
  
 قدم بر روی شن    
 کفش های Crêpe Coles را ترک کنید    
 توسط مسیرهای گرد و غبار.        
  
 از نسل به نسل دیگر    
 ترومپت ها تغییر نام و طنین انداز می کنند    
 به طوری که انسانهای این سرزمین جانشین یکدیگر شوند.        
  
 ..........................................................................................................
  
 دیوارهای آجری    
 در گچ بی نظیر    
 راهپیمایی زمان پیمایش را ببینید.        
  
 در چوب در فاصله    
 مرد و زن سوراخ حفر می کنند    
 با یک اسپید سرسخت.          
  
 سکه های سپرده    
 در یک دستمال برای پوشیدن با زمین                  
 صلیب.        
  
 روی صندلی Cannée می نشیند    
 در انتهای راهرو    
 پاهای حلقوی.        
  
 در جنگل    
 توسط مسیر    
 به انتها بروید.        
  
 به سمت نور در پاکسازی    
 شعله ای که در پشت اجداد وجود دارد    
 مست.        
  
 بازگشت    
 شما فرزند ده ساله هستید    
 به سمت دشت عظیم.        
  
 درختان را رژه رژه    
 با گربه همیشه در آغوش    
 سر, پاهای و دم بالایی.        
  
 مرد گل کلم را به پایان می رساند    
 چلپ چلوپ    
 با عصبانیت.        
  
 برهنه    
 توسط سیاه    
 زنده.        
  
  
  
 769
   

درخت را بگیرید

 

 به درخت نزدیک شوید
 به آن گوش کن    
 سپس آن را سرو کنید.        
  
 خارج از بوته ها و درختچه ها    
 دستیابی به موفقیت از نور مقدماتی برای ملاقات    
 پلاسیده.        
  
 او چیزی نمی پرسد    
 که زنبور عسل در حال حاضر او را فراهم می کند  
 اما او آسمان و زمین را پمپ می کند.        
  
 از او چیزی نپرس    
 فقط در مقابل تنه خود نگه دارید    
 در برابر زندگی.        
  
 آن را می پیچد و آن را خرج می کند    
 وقتی پنجره سرد زیر رشد    
 و این عیاشی یخ حواس را نخل می کند.        
  
 پوسته معدنی به شاخه ها متصل می شود    
 برای شکستن بلند کردن رنگ     
 بدون شروع گراز وحشی در مواظب.        
  
 آنها محیط افسانه را ترتیب دادند    
 یک کیلومتر در اطراف پانل ها در جای خود قرار دارد    
 برای پیوستن به دستان اطراف غول شکننده.        
  
 ماه گاهی اوقات روی تلفن است    
 و دست و پا چلفتی از یک شاخه دیگر    
 در یک هوای پر جنب و جوش و پرتحرک.        
  
 سه پایه خود را کاشتم و انتظار داشتم    
 که او از جلوی لنز عبور می کند    
 فقط کسری از ثانیه.        
  
 با ران های خرد شده اش    
 او به طبل های دیجیتال من پاسخ خواهد داد      
 برای ارسال لبخند خرد شده برای من.        
  
 بودن, دهانه ای در سمت راست    
 خاطرات من را ایریز دهید    
 در یک نیاز غیرمترقبه برای دیدن آن.        
  
 حق, شکارچی آنجا بود    
 و بگویم که من آن را برنامه ریزی نکرده ام    
 کمی انتظار می رود.        
  
 با تمام قدرت ریه هایم فریاد زدم    
 و دندانهایم پوست را جمع می کند    
 بقایای گوشت آخرین نیش.        
  
 همه چیز نقض می شود    
 کنسرتی از زیبایی های تابه    
 از گذشته.        
  
 تصور کنید که تعصبات باقی مانده است    
 به طوری که سیگنال های هشدار ما را به جهنم سوق می دهند    
 ما سفارشات فلکسور.        
  
 من همدست ? هرگز    
 من فقط همسایگانم را خرد کردم    
 تا آنها را از خستگی خارج کند.        
  
 با عصبانیت در صفحات زرد ثبت شده است    
 ما دستگاه پاسخگو را قطع کردیم    
 برای چشمان ما اود جنگل های فراموش شده را خواهد خواند.        
  
 لیست طولانی شده بود    
 نام های عجیب و غریب در حال چکه کردن پاراگراف ها بود    
 یک جنون داوطلبانه ماده خالی شد.        
  
 یک اسپری از گنجشک ها از ما نمی دانیم کجا    
 خرد کردن سایه غالب با لکه های آن    
 با سودمندی از نقاط تعلیق.        
  
 مراقبه سودمند نبود   
 فرشتگان به کوهها گریخته بودند    
 برای یک سمپوزیوم عالی.        
  
 برو    
 یک حوضه برای گریه تشکیل داد    
 قادر به تغذیه لبخند حیرت.        
  
 راهپیمایی آغاز شد    
 در یک کاراوکا برینکوبانت    
 با فرار های شناخته شده و تحسین شده.        
  
 به نظر می رسد که سیلی سال زبان    
 وقتی زمان تابستان    
 و این با سرعت کاهش بهار افزایش می یابد.        
  
 انگشت خود را روی پوست لخت خود عبور دهید    
 شکم من را از یک رنگ پریدگی یکنواخت حفر می کند    
 ~ عشق چقدر عجیب است.        
  
 Epitaph به حلقه های المپیک طنین انداز شد    
 در شب استافیلج تاریکی موضوع را جذب کرد    
 چهره جدیدی صورتم را لمس کرد.        
  
 بازوی بلند شده   
 ما از سوسیس های لاستیکی خود نجات یافتیم    
 ما مجازات های سرگردان هستیم.        
  
 برای حفظ جریان خاکستر    
 زیر پاها    
 کلمات را برای بحث و گفتگو بیاورید.        
  
 اما مرگ برای اثبات است    
 هوا برای جاسوسی    
 و صدای کوچک برای گوش دادن.        
  
  
 768
   

سرگیجه کلمات

 
 
 چراغهای جلو ماشین    
 بدون ضرب و شتم مژه ، یک دره سرسخت را پاشید    
 و پتیت لوئیس جلوی جاززر را گرفت.        
  
 خیلی بد در آغوش گرفتن    
 آنچه تصور می شد انجام شده است    
 و لوئیس کوچک در ورودی بندر فرود آمد.        
  
 قطار خوب    
 زن و شوهر ما خوب بودند    
 تحت مشوق های تغییر لبه.        
  
 ما باید به آنها می گفتیم    
 آنچه که آنها زندگی می کردند نامناسب بود    
 به معنای واقعی کلمه و تصویری.        
  
 و این بیش از حد در جدول افتخار است    
 رأی دهندگان حوصله می گیرند    
 و به دیدگاه های دیگر بروید.        
  
 آن پتیت لوئیس مانع مدیر نمی شود    
 آنها اهمیتی نمی دادند    
 اما وقتی خیلی زیاد است خیلی زیاد است.        
  
 پنج ساعت در حال حاضر    
 و بدون امکان بازگشت به عقب    
 زیرا جاده باید قطع شده باشد.        
  
 آنها باید سریعتر می رفتند    
 اما خستگی باعث شد آنها نوبت بگیرند    
 بیشتر و آهسته تر.        
  
 در آن زمان بود که شکل سفید ظاهر شد    
 با یک tignase قرمز خون     
 و چهره خاکی او.        
  
 ماشین Pila    
 سر آنها به جلو پیش بینی شده بود    
 در شیشه جلو شکسته.        
  
 سکوت انگشتان طولانی مرواریدهای ریز را دراز کرد      
 روی اجساد بی جان    
 عاشقان سنگ و آدل درخت جهان.     
  
 این درختان در آن طرف دکوراسیون   
 مدل سازی آسمان و زمین   
 به ما اجازه می دهد چیزها را ببینیم.        
  
 این نحوه گسترش روزها است    
 و این سالم در خلسه باقی مانده است    
 در سرگیجه کلمات نوازش روح است.     
  
 در مورد زمین
 ما می توانیم آن را به عنوان یک ارگانیسم منحصر به فرد در نظر بگیریم   
 که داستان های کوچک ما خود روح خواهد بود.
  
 با چندین مدخل   
 شخصیت ها آنچه را که می خواهند انجام می دهند   
 در بیان کامل خود در یک نور جدید.        
  
 و اگر خون در گوش ما ضرب شود
 حتی در صدای باران مداوم
 آیا انتظار زوزه زدن را دارید.
  
 که مسیر دیگری امکان پذیر است
 وقتی زره ​​تقسیم شد
 و اینکه روز به دیدگاه مسابقات آتشین کمک می کند.
  
  
  
 767
   

شب هنگام نوشتن

شب هنگام نوشتن    
ماه اشکهای ما را خشک می کند    
و گرد و غبار روز به آرامی تخلیه شد.        
 
هیولاهای دیررس وجود داشت    
در این زمین سفر کرد    
با تشنج های مداوم.         
 
سپس سکوت جای خود را به وجود آورد    
در مورد زمان حافظه محو شد    
تا دریاها, اقیانوس ابتدایی.        
 
بیایید خیلی سریع اتخاذ نکنیم    
آنچه شبیه ماست و ما را مونتاژ می کند    
در چرخش تجدید.        
 
از بدو تولد تا مرگ    
بول در حباب دانش    
او یک ضرورت است, کمبود.        
 
در پل جنگل لیاناس    
آرامش انتهای کار    
ترس از قتل عام های احتمالی را نشان می دهد.        
 
رانش هذیان ، بیایید قوی بمانیم        
زمان صلح تمام شد    
حالا جنگ است.        
 
با ماسک و واکسن   
دستان خود را در گذشته شستشو خواهیم داد    
فریاد زدن : " متعاقب " در کانتوناد.        
 
آنها هزار و صد نفر بودند که می چرخند    
در حالی که شبکه را دور می کند    
از " دیده نشده است, گرفته نشده ".        
 
قیطار    
او به سمت خندق لغزید    
به جعبه ها و کیف های خروج.         
 
فراموش نکنید که قطعات پازل را جمع آوری کنید    
و سوراخ ها را از خواسته های خود پر کنید    
با دم موش نجار.        
 
نمک منطقه را پوشانده است    
و سیاه اجساد در زمین بی نقص    
تپه های زندگی آینده ما را تشکیل داد.        
 
گرفتن, تنظیم کردن, عشق
غیر معقول, بسیار, ظن سالم
ماکت درست درگیری مذاب بود.
 
بیش از حد درگیر باعث ایجاد سردرگمی می شود    
از غرایز ما به بسته گرگ ها اختصاص داده شده است    
از شفافیت ما عبور می کند.        
 
 
766

تا زمانی که او لرزید





تا زمانی که او لرزید    
کلمات مرموز وجود خواهد داشت  
بدون اینکه مردم دور شوند    
غازهای پارناسوس  
در فروش احساسات.        
 
در بانک دیگر
عاشقانه کارملون را بالا می برد    
تابستان تحت تأثیر    
از زمان نوازش پشتیبانی می شود    
به اعتقاد اختصاصی.        
 
راهپیمایی مشترک استاد و بردگان    
در بیان و آزمایش    
برای سازگاری با Halter مشترک    
پایتخت های عالی    
با قدرت کنترل شده.        
 
پیام زمزمه در گوش    
به خاطر وضوح    
وعده ها و ملاحظات را بازیابی می کند    
در چهارراه    
در انتظار فرزند نور.        
 
 
765

اتفاقاً متوقف شد

اتفاقاً متوقف شد    
با سنگین بودن کیسه سپرده شده    
من در شکم سوراخ کردم    
و ماسه صحبت کرد    
پر از مصوت های زخمی و صامت.        
 
به عنوان افیوژن مواد معدنی    
قیف محل    
به انحنای روح    
کلمات به مو گیر کرده اند    
از حیوان زخمی که به من واگذار شده بود.        
 
سکوت برای پرواز روح گریه می کرد    
و دست باز شده تار را ارائه داد    
خطوط و روتونز    
بیش از یک در دو    
The Girl Metamorphosa در Huttailles.        
 
هیچ چیز در پایان پایان    
نگاه توری در پشت مژه ها    
واکر گمشده را هدایت کرد    
به سمت مؤلفه سرگردان او    
ضیافت منحصر به فرد روز.        
 
D'Algarade Point    
اسبهای استراحت اتصالات خود را به هم زدند    
در زیر دندان تنظیم شده Peuplars پرچین    
با نیروهای ترک خورد    
توسط مجلسی های مطلق.        
 
 
764

شتر زیبا من

 
 
 شتر    
 در دست    
 زیر یک آسمان برنجی   
 من تو را برای توری سنگی می برم    
 خیلی سلسله مراتبی بودی  
 در ورودی گذرگاه    
 مونتاژ کرد که ما بودیم    
 برای این کار رسیدن    
 مقدمه صعود از گراند دون.        
  
 شتر زیبا من    
 Rondouillarde به دلخواه    
 آسمان خاکستری ماوس ما را به عنوان نیك ساخته است    
 به سمت سرزمین های بالا    
 جایی که مانند پرندگان جوان پرش می کنند    
 به سیالیت ارگاسم    
 سیمون مجبور شد ما را مایع کند    
 و شروع به اکتشافات در مورد    
 از هزارتوی زیرزمینی ما.        
  
 جرات داشتن,    
 پشت گوش بوسه    
 شکاف زیبا با شهرت ناشایست    
 به طوری که در راهپیمایی    
 ویندوز را با آینده ای قدرتمند باز کنید    
 در حاشیه سخنان بارگگی  
 و بلیط ورود ما را تنظیم کنید    
 از همه و در عین حال زنده آرزو کرد    
 برای آزمایش نهایی دسترسی به کنکورد.        
  
 مناظر موجود در قلب درخت را تنظیم کنید    
 خجالت می کشیم    
 شتر زیبا و من    
 در زمان نامگذاری برای شنیدن استاد    
 چند کلمه همه خرد :    
 " نگویید شما به من هدف هستید    
 چون پوست روح من    
 به شما امکان می دهد بحث کنید    
 به همان اندازه که او شما را دوست دارد ."        
  
 زمزمه ها و تنفس انتخاب شده است    
 یک چهارم گرفتیم    
 شتر زیبا و من    
 به برش سرگیجه    
 برای استخراج از تنه شب   
 روزهای موم
 و شعله را روشن کنید    
 با برنجی بزرگ بچه ها که به گلدان پرتاب می شوند    
 شکاف در اطمینان ما.        
  
 جرات داشتن , جرات داشتن    
 Oseraie بدین را می گیرد    
 و تا عصبانیت شلاق بزنید    
 دو بخش از خودمان    
 مردانه    
 سایه و نور    
 آگاه و ناخودآگاه    
 برای فرو بردن اینها در تأمل متقابل     
 از شتر زیبا و من بالاخره جمع شدیم.
  
 764
    

 
 

À Frugères

 

در بلوز خاکستری خود در دهه پنجاه
نوارهای ریز و جوش های قرمز
او سوار ساحل بود
reliant les hameaux du Bas et du Haut .

La vie était belle
telle un grain de chapelet vieilli
در گذرگاه ترانسفورماتور برقی
خوشبختی دیگری نامید.

سفر می کردیم
با گله
la panière de linge humide dans la brouette
par la sente caillouteuse.

هیچ چیز تغییر نکرد
افتخار
همچنین مردم گفتند
به نظر می رسید کفش آنها از گرد و غبار جلوگیری می کند.

Elle s'appelait Jeanne
je l'appelais maman
et ses yeux noirs coressaient mon front
telles les ailes d'une hirondelle.

Par le chemin de Lacombe
جهان در رأس خار بود
vers چوب لاروسیه
où le vent soufflait frais.

خواب دیدم که روستا پرواز می کند
بیش از زمینه های وارونه
vers un ciel aux célestes demeures
sans qu'une pierre nous fasse trébucher.

اجداد آنجا بودند
در لباس یکشنبه آنها
برای صاف کردن سبیل های خود
و کف لباس آنها را گرد و غبار کنید.

سگها از راه دور
از امضاهای صوتی آنها عبور کرد
و اکو همه چیز را لگد زد
avec l'aigu des oiseaux de la haie.

انگشتانم را پخش می کنم
جلوی چشمانم
pour percevoir seux qui nous veulent du bien
aux fins d'un étreinte chaleureuse.

L'on donnait peu, ما چیزی دریافت نکردیم
همه چیز آنجا بود
با احتمال سوزاندن خود
et de renaître entre nous.

پر از آب از La Fontaine
درختان طوفان که نزدیک می شد
مکانیک بدون قرقره یا کمربند du charoi
tout était disposé à te dire "je t'aime".



762