آرشیو دسته: ژوئن 2014

در شب گاهی

 در اثر یک رویا
بدون اینکه زنگ به صدا درآید
من بیدار شدم
و به مرد آلابستری بپیوندید
با زبان بال دراز
جدا شدن از یکدیگر
پیرمرد دانش
از پیرمرد خرد .

از دیدگاه ها ,
کریستال های یخ
شب گمشده را یخ کن
برای ,
فرم های آشکار شده
سازماندهی رقص سایه
در امتداد لبه های فراموشی .

و آمد
سوت قوی
از یک شهاب سنگ در حال سوختن
در ساچمه بهار
برای اجازه
در کف زدن شب تنهایی ها
روزی را آزاد کنی تا خودت باشی .


202

پویایی روح

       تیغه, زمانی نامگذاری شد, آ یک بار شناسایی شد, خارج از آنچه ناظر آن از آن می سازد وجود ندارد .

روح وجود ندارد در خود , اما در سطح معینی از آگاهی می توانیم درک کنیم اثرات قصد ما برای درک آن, با هوشیاری ما در حمل ما به فراتر از چیزهای قابل مشاهده و با شهود خود نگاه کنید که هنوز تعداد زیادی وجود دارد چیزهایی برای کشف در جهان ما و اصرار هوش ما به بخواهم ناشناخته را خیلی نزدیک و در عین حال بسیار دشوار روشن کنم بیان پذیر تنها مرحله ای از تلاش ما برای مطلق است .

روح نیست یک باور و نه می توان آن را به یک استنتاج تقلیل داد ; این یک عمل است که ما را فرا می خواند تا از این دنیا باشیم, در این دنیا, از طریق دهانه و پذیرش آنچه هست .

روح است جنبش, این ظرفیت برای تحرک دارد که در طول زمان تکامل می یابد با داستان, تعداد و شدت دگرگونی ها, تست ها غلبه بر موفقیت ها و موانع .

ما روش زندگی, این بیداری برای آگاهی, این رشد هستی که به ما جان می بخشد ; من پیشنهاد می کنم آن را به سه مرحله تقسیم کنم, هر کدام تعداد خود را دارند درجه آزادی, ابعاد فضایی که برای هر یک از ما سفر کرده است, با توجه به حالتی که با کار اقتباس شده است که به نظر ما توسط یک مقام لازم است خارجی و عالی که می توانیم آن را اقیانوس اولیه بنامیم, دیو, بودن عالی, خلأ خلاق, راز بزرگ یا چیزهای دیگر .

اولی مرحله، مرحله تحقق عینی و بیرونی هستی است با تأسیس پایه هایی که بقیه ساخت و سازها می توانند از آنها بلند شوند . این لزوماً دوره آزمایش را فقط می توان بر روی اجرا کرد حالت فکری خطی دوگانگی . جنبش شامل الف توالی نزدیک شدن ها و فاصله گرفتن دو اصطلاح این دوگانگی . عناصر درک شده, احساس و تجزیه و تحلیل تبدیل به بحث های عجولانه نسبت به یکدیگر تا لحظه ای که درجه پرخاشگری آنها, از دانش و احترام متقابل برای جایگزینی با تلاش کافی است یک کنتاکت ادغامی که عبارت سوم از آن نشأت خواهد گرفت : ذهن . این مرحله تکامل نخواهد یافت نه زمانی که این دو اصطلاح با هم تضاد داشته باشند, از دست دادن ویژگی خود از طریق پر از درگیری آنها, نیروهای خود را متوقف کنند به معنای از دست دادن دیدگاه معنادار است, به نوعی مرگ . را جوست تا زمانی که هر مبارز همه چیز را بداند تمرین می شود ظرافت های این هنر و تمام ظرافت های حریف . اکتشاف از فضا خطی است ; تیغه, در این مرحله چیزی از آنچه وجود دارد نمی داند در دو طرف تنها خطی که وسیله نقلیه حمل کننده آن در آن قرار دارد مجبور به حرکت کردن .

دومین مرحله آن موجودی است که ساختار آن از دو تا سه جزء می گذرد . طرح تحقیق سپس دانش در یک حرکت دایره ای طی می شود . دارد از یک منطقه مرکزی, که در قلب آن نقطه است از بی تحرکی که می اندیشد. روح یک دایره را با سرعت توافق شده توصیف می کند . سپس , زمانی که این دایره نزدیک به ناحیه مرکزی با جزئیات شناسایی شده باشد, را کشف گام به گام به محیط های بیشتر و بیشتر گسترش می یابد دور از مرکز . در این مرحله, این یک شناخت درونی است به دست آورد, این که کاشف محقق قوانینی باشد که بی نهایت را مدیریت می کند کوچک و بی نهایت بزرگ . از دور به دور بیشتر و بیشتر دور از مرکز، موجود مشتاق نتیجه گیری است . به نظر می رسد هدف بسیار نزدیک است . و این همان جایی است که می تواند یک معکوس اتفاق بیفتد . بودن در وحدت سه گانه آن باتجربه و سردرگم در این صورت قادر به ترسیم یک خط کلی خواهند بود تمام این خرید که فقط ساخت و ساز گاه به گاه است . او قادر به مرگ خواهد بود به کار او برای زندگی دوباره مانند ققنوس در سطوح مطلوب برای سرنوشت خود .

در مرحله سوم حرکت خطی به مسیر دایره ای اضافه می شود, را مارپیچ تحقق در حال وقوع است, پیچ بی پایان یک صعود , سعی کنید فاصله را با مطلق کاهش دهید, به سوی آینده ای قدم بردار هرگز تمام نشد که وعده اش ثمر است, تحقق عالی, کمال, بازگشت به اصل, بازگشت به خود . شلیک به تیر, سطح به سطح , تیغه سعی خواهد کرد تا زمان مصرف آن، خود را در این بعد سوم قرار دهد دور, تا آخرین نفس ما . در مورد آنچه در انتهای راه است هیچ کس نمی داند و خواهد دانست ; و اینطور است . می تواند یک باشد مرحله ای که در آن روح ها لزوماً بخش بزرگی از ماده را پاک می کردند به طوری که دسترسی به محور برگشت آنها را بالاتر از صفحه زمین قرار می دهد .

گاه و بیگاه, در توخالی از شب های عمیق ما, یک گوی عددی ظاهر می شود ; نشانه که برخی از روح برای همه بشریت قابل رویت شود، نشانه ها و چراغ های راهنما باشند از بین بردن شک و تردید و تحریک تلاش ما برای بودن . صرف نظر از نقطه ای که در یکی از سه مرحله به دست آمده است, پاییز امکان پذیر است زیرا تعادل به دست آمده شکننده است . هیچ چیز او را تهدید نمی کند . او هست آسیب پذیرتر است زیرا معتقد است که مطمئن است . می تواند بیشترین مقاومت را داشته باشد طوفان های مهیب با کوچکترین نسیمی نیز می توان آن را از بین برد.دوباره ملحق شوید “بر” سرنوشت, دوباره ملحق شوید “را” سرنوشت ;  می شود جهت نشان داده شده توسط پویایی روح ?

201