امروز صبحبنزین بیشتری در آستین وجود دارد ,خاکستر سرد است ,گلهای تقلبی می گذاشتیمque l'effet en aurait été plus fumant .برای شکایت کافی نیست ,مبارزه برای مبارزه نیز وجود دارد .ما می جنگیم , او در حال ضربه زدن است .اما علیه چه کسی ?در برابر چه چیزی ?من با پیر یا ژاک می جنگم ,در حالی که من کسی هستم که چیزهای زیادی در مورد آنها تصور می کنم .من با دنیا میجنگم ,اما چرا شاخه ای را که روی آن نشسته ام قطع کنم ?من با طبیعت میجنگم ,اما چرا با چیزی که مرا تغذیه می کند مبارزه کنم .در حالی که زندگی اینجاستمثل این آبقطره قطره از یک clepsydra نامتعادلشیشه ای که با یک خورشید منقوش رنگین کمانی شکل می گیرد ,مثل این ساعت شنیکدام دانه به دانهزمان درگیری را می خرد .هر دعوای مسخره به نظر می رسدزیرا هیچ چیز زندگی را متوقف نمی کند ,برو جلو ,دور زدن موانع ,راه رفتن ,صعود کردن ,حتی پایین برو ,بالا رفتن , سرشار از مصیبت های پیش آمده .هرگز عبور را مجبور نکنید ,حتی یک سوراخ کوچک در حفره حافظه ایجاد نکنید .و سیگارم هنوز روشن نشده ...( عکس برگرفته از اثری از Elianthe Dautais )218