بچه های سحر

به این ساعت نرسیده بود
بچه های سحر
خواندن چند قافیه مهد کودک
در طلوع آفتاب در تابستان
در سکوت و سکون.      
 
قبل از اینکه نور ظاهر شود
پرندگان آواز خوانده بودند
به سکوت نور آمد.      
 
Quant au vent   
le vent du matin   
se tenant coit aux premières lueurs   
il avait frisé le feuillage   
dès le jour apparu.      
 
راش های میدان
شروع به رقصیدن کرد
خیلی آرام
از صلیب مردگان
عطر سورویت را بیرون داد.      
 
انگار
از آتش زمان گذشته
باعث اشک های کوچک شد
در دیوار اتفاقی.      
 
A marche forcée   
pour vaincre nos peurs      
le chat aux bottes de sept  lieues
s'enquit de donner vie
à la remise à jour.       


1057
 

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای الزامی مشخص شده اند *

این سایت از Akismet برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. با نحوه پردازش داده های نظر خود آشنا شوید.