نفس خشن وحشیسقوط آزادسنگ به پایین غلتیددر هیاهوی درختان له شدهدر پایین درهتا سیلی از تنظیمات.درختان صنوبر نشان دادندجدا شدن گوشت از استخوان هافک ها ترک میخورندچشم ها برآمده می شونددر پایان زمستاندر آغوش این زوج دیوانهپوسته های خشنسینه ای که کتف را نشان می دهدترنجک زودگذراز سر راهپاک کردن آثار گذشتهغرشجانور وارد ورزشگاه شدشعله ای که تا آسمان می رسدزیر ذغالهای داغ بیعقل قدم گذاشتندر پایان تابستانجایی که معمولایک دسته چوب مردهکار را تضمین کرداز سرزندگی دوباره618