گره زدن

دنیای شب
به تیک تیک ساعت
قلب را تخلیه می کند
وزوز گوش
پاراف شک و درد
از شخم زن بیچاره
در پیچیدگی اتصالات
برای حذف صدا از زیر
برای رسم نمودار صدای بالا.      
 
از این دنیای موجودی
گینس برای هنر مینیمال
باز باقی می ماند
حضور رویاها
از هیاهوی پچ پچ تار شده است
به ژاکت های قهوه ای ذهن
غرق در رضایت
از توزیع قیمت
از زمان یحیی باپتیست.      
 
وجود داشت
دریا در حال عقب نشینی
روی ماسه
بافته های مو کوتاه شده
یال اسب
در موج ناپدید شد
در تماس با هوا و شاخه های اتری
نیمه رمز و راز جمع شده است
نیمه تاریک مروارید صخره ها.         
 
در شرق صورتی خود را نشان می داد
با بوی جلبک سبز
اثر زبان
دهان پرش را دراز می کند
حباب های متان
کنار غرفه های حمام
سپس در افق حرکت کرد
گرگ گریان موج سوار
در مقابل موج متعالی.      
 
جواب او را دادند
سوت های امنیتی
تاریخچه های ادعایی La Relève
ماندگاری در دروازه های شهر
ترس از مهاجمان
با کلیک روی چکمه های آهنی خود
سنگفرش های خیس کوچه های تاریک
با بوی آفت
برای بریدن گلوی بی نقاب.      
 
نه چندان دور از آنجا
زیر تذهیب عقل
طعمه بی تابی انتظار
پیر کوچولو داشت تماشا می کرد   
آخرین تپش شمع
همدم آخر شب
صرف چرخاندن گردن دیوانه های فراموشی شد
ادای احترام به کسی که در پایین تماس است
سنگریزه سفید کوچک را گرامی داشت.      
 
 
1045


پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای الزامی مشخص شده اند *

این سایت از Akismet برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. با نحوه پردازش داده های نظر خود آشنا شوید.