از هر دو طرف به تایید

از هر طرف
بر این اساس
از یک فاعل
من کار خودم را انجام می دهم
له " چه خواهیم گفت "
چیزهای ذهن
اما بدون آسیب رساندن به دیگران .

از سوی دیگر
کف تابه را می تراشم
در کردنزا سرگیجه ام را گذاشتم
در آستانه در
من در دور پا بحث می کنم .

غر می زنم
گاهی
بدون سایه شک
اما تیرهای من را برای هر کسی انتخاب کن
اهمال کاری وارونه .

زمان گفتن است
من طبیعت سرکش را سیاه می‌کنم
زیر باران می لرزم
و شرکت جعلی
کم گفتن
با آثار کمی
تا آینده را زنگ نزند .

آنها در مورد من چه خواهند گفت
نیم کلمه چیزها را حلقه زد
در چهارراه تمبرهای قدیمی
اگر خودم پیشنهاد دادم
با سرعتی شتابان
در آینه قدم غاز .

" راه خود را برو , چیزی برای دیدن نیست " .

و در صورت برگشتن
مرد متفکر بخشی از عاشقانه است
در لنگه خانه مزرعه من وجود دارد
این کلمات یخی , این کلمات عاشقانه :

" متوقف کردن , راحت باش ,
همه چیز برای دیدن وجود دارد , وارد غار من شو
کوزه گوش و روح القدس شکم من در شعر
شورشی
مشت زدن
apostrophez le patron
ولی هرگز , اوه هرگز ,
گوش دادن به حرف های موش های محل را از دست ندهید " .
245

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای الزامی مشخص شده اند *

این سایت از Akismet برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. با نحوه پردازش داده های نظر خود آشنا شوید.