عقاب مسخره کننده

 تند بدو
مضاف الیه
در سایه خش خش راش ها.      
 
بی گناهی را دستگیر کنید
گلخانه هایی که در اثر موج گرما منحرف شده اند
عقاب های مسخره کننده.      
 
بلد نیستن تا سه بشمارن
او دست به یک جنگ خسته کننده زد
پیاده روی تا صخره.      
 
در اتاقش
او کسی را نداشت که با او صحبت کند
از زمان خونریزی سکوت.      
 
نگاه بیش از حد بازی
پایان آخر هفته
اطلاعیه طوفان برای روز بعد.      
 
آه بله
آیا آن را دوباره انجام می دهید
شیرین من دستم را بگیر.
 
Filet d'argent
Des peupliers au vent vibrant
Craignent la nuit.
 
روی انگشتانه مادربزرگ
به منوی خدمه بروید
صفحات روح Vulgate.
 
چه کردی
آقای پدر
از این بچه به باد آمدن.
 
بیش از بغل کردن دستگاه
کلمه شاعرانه
از راز روشنگری بپرهیزید.
 
چنین بال های آرزو
ممکن است به زانو در بیاید
قبل از هر پیش بینی.
 
هر چیزی که کمیاب است گران است
گفت چراغ علاءالدین
در بعد اتوپیایی لیبرالیسم.
 
رها شده از زنجیر فراموشی
او موضوع را اعلام کرد
با استفاده مشارکتی از گفتار.
 
پاره شده, پراکنده شده است, جای زخم
شمعش را تقدیم کرد
در ترک کامل فقر خود.
 
چند برگ مرده
پراکنده
خارج از دید.
 
بهشت. 
 
 
1097

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای الزامی مشخص شده اند *

این سایت از Akismet برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. با نحوه پردازش داده های نظر خود آشنا شوید.