Accepter

 
Accepter

Ces choses de la vie qui font que l'on est mécontent, blessé, en colère
 ces choses de la vie qui ont été et qui sont
 و هنوز
 toute situation doit être acceptée
 comme elle vient
 quelle qu'elle soit
 c'est comme ça
 c'est ainsi, maintenant
 voilà ce qui est arrivé .

      
 Après le juste temps pour le ressenti
 ne pas rester dans l'atermoiement
 après l'acceptation il y a la réflexion puis l'action.

  Accepter n'est pas fuir la situation
 c'est la regarder en face
 la nommer
 la comprendre
 discerner
 en avoir connaissance parfaite
 en la confrontant à ce qui importe vraiment pour soi.

  La joie
 ce calme
 cet état où la tristesse et le malheur ne peuvent nous attaquer
 ce cadeau à se faire et à faire à l'autre
 l'ultime présence à soi
 l'accord musical parfait de l'orgue
 en son for intérieur.


 125 

دیوارها را نگه دارید

 هر کاری می کنی
 آنجا بودن
 در انتظار
 از آنچه برای تقسیم زره می آید
 یا نخواهد آمد
 مهم نیست از آنجا که این یک نشانه است
 که هیچ کس نمی تواند از علائم متمایز شود .

  حافظه
 از آنچه می توانیم درباره ما فکر کنیم
 بعد از عزیمت ما
 ناچیز می شود
 به محض اینکه درب درب تست ها و خطاها باشد
 به ما بیاموزید که به سادگی "دیدن" .

 ما به آنجا خواهیم رفت که می خواهیم
 بدون نفرت یا لذت
 فقط با خوشحالی بودن
 و تا حد بازگشت باشد
 موجودی در میان موجودات
 کمی برای بودن
 یک خالق موجودات
 در راه هر چیز همه چیز
 جایی که همه چیز متوقف می شود و ادامه می یابد
 همانطور که جهان گسترش می یابد
 تبادل مواد و انرژی
 ذهن آنها نمی تواند عزیمت کند .

 ما کلپورت
 بخش بسیار کوچکی از یک ثانیه
 پیام عشق
 از یک دارنده زندگی یا مال من
 مهم نیست
 از آنجا که
 از آنچه ما و ما را متمایز می کند
 حامل است "ما" عالی .


 124 

نگاه

  شکایت را تنظیم کنید
 در لنزهای حجمی
 گردباد ناشنوا
 تا اینکه نگاه به ارمغان می آورد
 یخ زده .

 دسته سبد قرار است نوارهای
 از اشیاء مقدس
 گذرگاه برآورده شده
 معنی زندگی را دوباره به دست آورد
 نفرین شده گذشت .

 در مسیرهای شیب دار حرکت می کند
 سیلت به پاها می چسبد
 درخشش دیافراگم را پنهان کنید
 از صدای گدایی
 ترسوها در دلسردی خود به بندگی .

 ستون
 بشریت توری های کوهستانی را سرمایه گذاری می کند
 صعود منظم
 به ریتم سمبل ها
 و oriflams خسته کننده در باد
 خیلی بلند .

 با همه خرد روبرو می شود
 با ملوپ های لرزان مخلوط کنید
 ترکیب مفرد
 ارائه پناهندگی
 به روحهای اثبات شده ما .


 123 

بحث در خارج از حضور

  توت فرنگی رنگدانه تازه
بین لبهای پورپورین او
او قرار بود با عصبانیت همراه شود
گلهای نارنجی و آهنگهای پرنده
جذابیت شرکت
از قفسه های او و حرکات برازنده .

توافق صوتی پر از شکستگی شیشه
و مبلمان Caribou
او سالن کنسرت را ترتیب داد
در راه رشد من .

به اندازه یک شلوار مرد خمیده است
کانتور توسط گودال پیشروی کرد
به بالا و به شدت می گویند اشتهای او به Engeance Holy .

سپس همراه شد
در تونل منتهی به عرصه
کلیک بر روی قلاب های جانور
گویی ما به سرعت بودیم
ترک
و ما را در اطراف این قتل ملاقات کنید .

توت فرنگی تازه به یک مربای فاسد تبدیل شد,
فرسایش کانتور دیوار کاغذ برنج را ایجاد می کند,
توافق جدی Caribou ثبت نام کرد
تا پایان زیر زنگ شیشه ای
پیچیده
و برای رژه آماده است .

... سرم را زیر آب قرار داده بود !
و مثل این کافی نبود
وان را شکستم
Ruads بزرگ از Ferrés Brodequins
برای شنیدن من می گویم
که فراتر از اینجا مانند اینجاست
می پیچد و بد بو می شود .

................. وقتی حضور در آنجا نیست
در حالی که پیروزی در دست است .


122

هنر. هدف مطالعه یا لذت ?

او آیا یاد می گیرید که نگاه کنید و به آن گوش دهید ، زیرا هیچ سوالی در آن وجود ندارد منفعلانه به آنچه فوق العاده به نظر می رسد ارسال کنیداما ما به چه چیزی گوش می دهیم ? چه چیزی را تماشا می کنیم ?

هنگام رها کردن در دسترس بودن خودش, که او در یک وضعیت تأمل شرح داده شده است, که او باقیمانده ها را خالی می کند عبور, بنابراین او وارد بازی فرم ها می شود, رنگ, حجم و صدا. او توسط جریان نفوذ می کند.

و زیر سنگفرش ها, ساحل ; زیر ما تقویم عادی, ایجاد. کسی که واحد را خاموش می کند احساسات اساسی بودن آنجاست, در این تنهایی, در این غیر دوگانگی. این تجربه مؤثر از این تنهایی است داخلی و او خزنده خود را ردیابی می کند.

در کسی که خلاق است, در مورد لرزش وجود دارد همه, مراجعه به خود وجود دارد.

121

در مسیر باشید

 این کل و جهان یخ زده .

این غذای سفارش دیگری پس از آن تحویل داده شد .

این مسئولیت برای رفتن با قلب باز
حتی اگر این بدان معنی باشد .

بوی .

به ذهن نزدیک شوید .

مرگ بیرونی مریم گلی تولد داخلی است
از یکی به دنبال .

برف و سرد خواسته های ما
در اطراف ملزومات .

ما Doe را در قلب کریستال درک نخواهیم کرد بدون اینکه شکارچی باشد
و اگر انگشتان کدو ما خیلی سریع ماشه را فشار دهید
بیایید در برابر این ناخوشایند دچار ناراحتی نشویم
ممکن است که مرگ و زندگی چیز دیگری وجود داشته باشد
اینقدر شکوفه
همه احترام می گذارند و به آنچه هست .


120

سرمازدگی

 مه درختان صنوبر را یخ می زند   
همراه با مرثیه روزهای گذشت
آنتیفون ترسناک .

بوگیمن جوی
یخ زدن نوک انگشتان
که باید در برابر سمندر گرم می شد
از آن درد شدیدی که درست قبل از شروع مجدد کلاس به شما حمله کرد .

آنتن زنده می شود
امواج در وحشیانه بالای امواج سفید
کرم یخ زده زیر آفتاب زمستانی
با سرماخوردگی بدون جذابیت .

قفلی سرد بسته شد و روی پل خاطرات آویزان شد
روز پس از عبور از Pont des Arts
قلب عشق های مرده را بلند کن
تغییر شکل احساسات
راهپیمایی به سمت Tuileries از نظم عادل
بسته جزوات در کیسه
برای دست به دست
صحبت کردن
و تیله های برهنه پارک را با کاغذ بپوشانید
روی آبسیسا این مسیر
از مور تا پیروزی
امید منحنی فرداهایی که می خوانند .


119

ساعت های مرموز

 توسط خزه ها برطرف شده است
تلقیح شده توسط دندریت های یادبود وی
انکار
ساعت های مرموز
دارد و منعکس کننده اشغال مکان است
لامپ های گاتل و جشن
از این جلسات
در شب در آستان
از این عاشقانه ها
خیلی زود بگو پس فراموش شد
صبح زود
بیکار
در عبور قوطی های زباله
تعویض مریم گلی بعد از جشن
اشکال و تکانه ها در زخم
منتظر روزهای بهتر باشید
دوباره ظاهر می شود
دست کشیده شده
با احتیاط لبخند می زند
دعوت های متعجب
و به او گفته شود
زندگی چقدر زیباست
وقتی کتانی وابسته است
در جای خود قرار دادن
از چشمک بی گناه
بین دو ورق رد و بدل شد
خندیدن
در وسط بادبان آفتابی
بال های فرشته با طراوت صبح هم مرز است
فقط یک هیجان برای نگه داشتن
فقط تقدیم به جمع آوری
گرمای گونه ها
بدون ترمز
جوانه را با یک بوسه صاف ابریشمی ترکاند
محض رضای خدا
سیب کوچک
api خاکستری
سیب کوچک
d'api d'api rouge .


118

بیا اینجا یه نگاهی بنداز

 به سرعت به خوبی انجام شد
دیدار با دوست قدیمی ساکتم
مبتلا به آب شدن
شیشه های رنگی آن
پروانه های رنگ آرام
پلک ها زیر ابروهای حیله گرشان از سفیدی ساخته شده جمع شده اند .

کشتی پهلو گرفته است
هیچ حرکتی آرامش آن را مختل نمی کند
یادبود جنگ نگهبانی می‌دهد
فواره، مروارید کمیاب و شادی آور است
مخفی کاری کردن
در فضولات کمان برفی فرو رفته است .

پارک ماشین های قرمز
برف پاک کن شیشه جلو حرکت نمی کند
درها باز می شوند و به هم می خورند
مردانی با چکمه های لاستیکی و کلاهک بیرون می آیند
دست در جیب شلوار گشادشان
آنها ناپدید می شوند .

سپس دوباره ظاهر شود
و وارد کافه شوید
یک کرم دکا و طبیعی
نه یک باک
صداهای حیوانات خشمگین، شعله ور در حال نفوذ را بالا می برد .

" آیا فضای تجاری به Orcival بازگشته است ? "
" در Besse جام Andros و Saint Cochon وجود داشت "
" عالی بودن هیچ بحرانی نمی شناسد " .

قاشق به فنجان ضربه می زند
به خاطر مرغ مگس خوار است
که باز می شود و سپس بسته می شود
گاهی برای پیاده روی به اینجا بیا .


117

برفک

 همزیستی قیر و برف
در دو لپه های نیمه کروی
تولدها به سرعت آمدند
تحت لوای فرخنده .

قیر و برف
کثیفی درخشان
دشت سرپوش است
بدون فیلتر کردن نگاه .

قیر و برف
نه به حوا وابسته است و نه به آدم
کف پاها آثار خود را به جا گذاشتند
بر رنگ پیری مه ها .

قیر و برف از خورشید جدا شد
بادبان اصلی را ذخیره کرد
به کمربند دزدی
واکر هوای منصفانه
مشغول بیل زدن جلوی درش
در حالی که فریاد فریاد
درختان و میله های شکنجه شده .

آسفالت و بارش برف
به عنوان ذوب
رها کردن
استالاکتیت های یخی
می آید تا پای دیوارها منفجر شود
codicil به من دستور می دهد که به جستجو ادامه دهم .


116

La présence à ce qui s'advient